بدون عنوان
ديروز ظهر وقتي خسته از كار خانه روي زمين دراز كشيده بودم . امير علي كه مشغول بازي بود . در يك حركت غافلگيرانه كنارم نشست و صورتش را روي صورتم گذاشت و يك بوسي كرد و سريع بلند شد و رفت .انگار كه دنيا رو به من هديه كرده بود . سريع بغلش كردم و كلي بوسيدمش . اين اولين بار بود كه امير علي مرا بوس مي كرد قبلا هركاري كرده بودم بوسم نكرده بود . گرچه باز هم هرجقدر بهش التماس كردم بيا يك بوس ديگه . اهميت نداد .
نویسنده :
امیرعلی خیاطی
13:22